چند پرسش از اتاق اصناف مرکز گیلان

مسعود مجاوری

 

اختصاصی پگاه - رونق بازار، باشد اسم رمز اقتصاد/
هرکجا برپاست این دولت، رفاهش یاد باد/
رفته رونق از هوای جیب این ملک وزین/
خاک پاشیده بر او، آوار بازار کساد/
دست، خالی، خرج، عالی، رنج، تالی، سود، کم/
رفته بر خاکستر بازار، خشم تندباد.
(شاعر:دردکشیده)
می بینید حال و روز بازار را؛توفیری ندارد شاعر باشی یا شیرینی فروش،زرگر باشی یا مهندس،این وضعیت داد همه را درآورده و هر کسی به" سهم خودش" نگران است.
نیازی هم به خواندن بحر طویل نیست وضعیت معلوم است و بازار حال نزاری دارد اما آیا صرفا این وضع مربوط به سیاست های غلط دولت می شود؟ آیا فقط باید تحریم ها را مسبب ورشکستگی بسیاری از فعالان صنوف و یا رکود فعلی بازار بدانیم؟ گرانی دلار هم که ورد زبان ها شده امروز؛این که شیوه تصمیم سازی در کشور ما پر از اما واگر است جای شکی نیست وگرنه خروجی این همه قانون و مصوبه و بخشنامه باید منتج به نتایج بهتری می شد اما آیا ما شهروندان بی تقصیریم؟صف های پمپ بنزین یادتان رفت؟! برخی از نهادهای مدنی واسط میان ما و حاکمیت چطور؟
در عرصه ی اقتصادملی،یک نهاد صنفی قدرتمند وجود دارد که اگرچه می تواندبسیار بهتر ظاهر شود اما قدرتش بیشتر محدود به در پیش گرفتن روال مرسوم هر نهاد صنفی و به نوعی روزمرگیست وگرنه اتاق "اصناف" به عنوان تجلی اراده اقتصادسنتی ایران، بسیار بهتر ازاین جای فعالیت دارد.به عنوان مثال؛وفق بندهای"ز" و "ف"ماده37قانون نظام صنفی،کمیسیون اجتماعی و فرهنگی اتاق اصناف موظف است پیگیر روابط کار بیمه و مالیات اصناف باشد.اولا اسامی اعضای کمیسیون اجتماعی و فرهنگی اتاق اصناف مرکز گیلان دست کم برای بنده به عنوان یکی از فعالان رکن چهارم دموکراسی نامشخص است ثانیا کمیسیون مربوطه برای نیل به مقصود مقرر توسط قانونگذار محترم،دقیقا چه عملکردی تا به این لحظه داشته است و دلیل این همه گله و شکایت اعضای صنوف مختلف بخاطر معضلات مالیاتی و بیمه ای چیست؟قطعا اعضای اتاق اصناف مطلع اند که یکی از مشکلات اقتصاد ما عدم شفافیت و تصمیم گیری پشت درهای بسته است.اگر به این شیوه نقد داریم-که نقد بجاییست-خودمان باید مبرا ازاین عیب باشیم.در "ماده18"آیین نامه اجرایی"ماده36"مکرر قانون نظام صنفی آمده است:"حق جلسه ی اعضای کمیسیون ها در بودجه سالانه پیش بینی و بر حسب ساعت کار قابل پرداخت است."
دوباره تکرار می کنم که اسامی اعضای کمیسیون های اتاق اصناف مرکز گیلان هنوز شفاف اعلام نشده است و مایه مسرت خواهد بود اگر به اطلاع عموم برسد ثانیا رقم دقیق بودجه اتاق رشت چقدر است ثالثا حق جلسه ای که به اعضا پرداخت می شود چه عددی است؟دانستن حق مردم است...
اتاق اصناف مرکز گیلان آیا کمیسیون آموزش و تحقیقات(موضوع بندهای "ب" و "ف"ماده37قانون نظام صنفی)دارد؟اگر دارد این کمیسیون و اعضایش در جهت ارتقای دانش صنوف چه عملکردی تا به این لحظه داشته اند؟
شاید یکی از مشکلات نهادهای صنفی مساله تامین نقدینگی باشد.یقینا اتاق اصناف مرکز گیلان کمتر با چنین موضوعی درگیر است زیرا اهرم های قانونی مرتبط،اصناف را مجاب به پرداخت حق عضویت می کند اما مساله تامین نقدینگی ،اتفاقا یکی از گزاره هاییست که استقلال رای اتاق اصناف را با چالش روبرو می کند در بند"(ج)از ماده31"قانون نظام صنفی کشور ، دریافت کمک از اشخاص حقیقی و حقوقی به عنوان یکی از راه های تادیه نقدینگی صنوف،ذکر شده است. آیا اتاق اصناف توانسته این پرداختی را به عنوان"هزینه های قابل قبول مالیاتی"به امور مالیاتی بقبولاند؟اگر کمک به سازمان های زیست محیطی جز هزینه های قابل قبول است کمک به اصناف چرا در شمول این فقره نباشد؟ اتاق اصناف مرکز گیلان برای نیل به این مقصود چه کار کرده است؟اگر هم این پرداخت برای امور مالیاتی قابل قبول است پس چرا به اطلاع عموم مردم نمی رسد؟بسیاری از فعالان بازار و مودیان مالیاتی مایلند و حق دارند که بدانند مالیاتشان دقیقا در کجا و برای چه چیزی هزینه می شود،چه جایی بهتر از اتاق اصناف؟!کسی که بخشی از مالیاتش را هزینه صنف خودش می کند،حقوق قانونی اش را"مطالبه"هم می کند وحضور صنفی جدی تری هم خواهدداشت.در نیجه روزمرگی امروز اصناف رنگ می بازد اتاق رشت برای ارتقای بهره وری در تولید و صادرات کالا وشناسایی نیازهای بنگاه های کوچک(موضوع بند"م"ماده37)قانون نظام صنفی چه کاری انجام داده است؟آیا فکری به حال تدوین یک سیستم شفاف برای عرضه و توزیع کالا(بند"م"همان ماده)شده است؟چقدر خوب می شد اگر این موارد به اطلاع افکار عمومی می رسید زیرا کمترین توقع از یک نهاد برآمده از متن جامعه،شفافیت،پیگیری منافع ذینفعان وپاسخ گویی به بدنه اجتماعیست. یادتان نرود که حوزه فعالیت اتاق اصناف،نسبت معناداری با"سرمایه اجتماعی"داردو هرگونه کم کاری دراین مورد منجربه تولید"بحران اعتماد"می شود.
آخراین مقال را می سپارم به حضرت شاعر آنجا که گفت:"عاشق از کالای دل کم گو سخن در عصر ما/گوییا بازار عشق اندر کساد افتاده است.

*هرگونه استفاده از این مطلب بدون اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد