سخنی با آقایان اصولگرا

خوب و بد استانی شدن انتخابات

مسعود مجاوری


اختصاصی پگاه - اوایل دوره روزنامه نگاریم بود که بیاد دارم دردفاع از استانی شدن انتخابات یادداشتی با عنوان"استانی شدن انتخابات و راه دشوار دموکراسی"نوشتم.آن روزها تازه "رییس دولت اصلاحات" بر مصدر امورنشسته بود و فضای گفت و گو در مطبوعات به راه و دوره دوره ی"زنده باد مخالف من" بود...
درست خاطرم نیست که آیا"استانی شدن انتخابات"لایحه پیشنهادی دولت بود یا طرح مجلس؟ آنچه یادم هست همین مخالفت های امروزین است که اتفاقا از اردوگاه اصولگرا (آن موقع معروف به محافظه کاران )بیشتر صدایش به گوش می رسید.درست مثل حالا.
آن طرح اگرچه در آن سال ها به شورای نگهبان نرسید چون در این کشور بسیار مهم است که "چه کسی"می گوید، وگرنه"چیستی مطلب "چندان اهمیتی ندارد.حالیه اما به سامان رسیدنش دور نیست انگار؛بگذریم...
چه آن موقع گفتم و چه حالا باز می گویم که فواید استانی شدن انتخابات بسیار بیشتر از مضار آن است.به دلایل زیر:
1-در ایران کار کرد حزبی بیشتر به یک مطایبه دل انگیز می ماند و احزاب در ایام انتخابات بساط دکانشان گرم می شود و به فراخور فضای موجود، هر یک از نحله های سیاسی بازار گرمی می کنند.در واقع کنش سیاسی به اعتبار نبود باشگاه مرتبط و همینطورنساختن بازیکنان بازی بلد،از چارچوب های سنتی و هیاتی خارج نشده است.این چارچوب ها بیشتر بر بستر معطوف به خواسته های فردی و دغدغه های محلی تعریف پذیرند. بنابراین کنشگران و کاندیداها،مجبورند برای اخذ رای و بالابردن وزن سبد آرای خود، یک روز وزیر را وادار به زدن کلنگ سد لاسک کنند-علی رغم هشدار آگاهان زیست محیطی- ویا روزی دیگر،کنشگری نورسیده، خواهان بوسیدن دست کسانی شود که داور بازی داماش را کتک زده اند.
2-رابطه میان انسان و سیستم بی شباهت به رابطه ی مرغ و تخم مرغ نیست،فلاسفه و ریاضی دان ها هم دعوای مرغ و تخم مرغ را حل نکرده اند.
اگر آن نماینده سابق،درستاد انتخاباتی برادرش گریه می کند و ازیتیم نوازی برادرش تعریف می نماید تا مردم برادرش را عضو شورای یکی از بخش های پنجگانه رشت کنند نه باید از دستش شاکی شد ونه از "عوام زدگی"خلایق دلخور،آن وکیل ماضی می خواهد ماهی خودش را بگیرد چون در این بستر اجتماعی ،همین روش های عامه پسند-هرچند سخیف-شما را به قدرت می رساند.مردم در هنگامه انتخابات صدایی را می شنوند که بلندتر است،وقتی حزب نیست یعنی صنف هم نیست پس کادرهای ستادی هم نیستند بنابراین"شوونیسم"و" پوپولیسم"چاره کار می شوند تا کلاه کاندیدا پس معرکه نماند.اشتباه نکنیدمرادم ازنبودن صنف و حزب ناظر به "محتوای"مفهوم است وگرنه تابلو کم نیست...
3-استانی شدن انتخابات هزینه زدو بند را به شدت بالا می برد،شوخی نیست که شما بتوانی دریک استان14هزار کیلومترمربعی با دومیلیون و500هزار جمعیت رای بخری-خدای ناکرده-ویا وعده لوله کشی آب به عشایر کوچ نشین پشت کوههای اسالم بدهی،دیگر نمی توانی با تاسیس دهیاری در روستای ناش(زادگاه برادران خسروی مالک آب معدنی داماش)دل روستاییان را به دست آوری و یا با رفتن برق در شب رای شماری آرا در یکی از بخش های تاثیر گذار و با اختلاف کمتر از"یکصد رای"وکیل حوزه انتخابیه شوی.استانی شدن انتخابات یعنی کار هر کس نیست خرمن کوفتن/گاو نر می خواهدو مرد کهن.
4-سوگمندانه یکی از خصایص سیاسیون این سامان؛"هرهری مذهب"بودنشان است.طرف تا دیروزمفتخر به فالوده خوری با"ارزشی"ها بوده و با چفیه عکس می گرفته و از برخوردهایی که با این و آن در دانشگاه می کرده با آب و تاب حرف می زده،امروز اما جهت باد عوض شده و نتیجتا او هم دیگر قاعده نانوشته ی"المحاسن زینت الرجل"را رعایت نمی کندواز "کاهو سنکنجبین خوردنش"با اینوری ها عکس می گذارد تا فالوور جمع کند.با استانی شدن انتخابات علی الاصول این مسائل کمرنگ خواهد شد و احزاب،چاره ای جز وسواس در چیدمان لیست نخواهند داشت چون هرهری مذهب که به کار حزب نمی آید و لاجرم،شفافیت بیشتری نصیب بازار مکاره سیاست خواهد شد پرواضح است که حزب لیست انتخاباتی اش را براساس برآیندی از معدل اجتماعی تنظیم می کند تا مخرج مشترک آرای انتخاباتی داخل صندوق عدد بزرگتری را نشان دهد.
5-بیش از70درصد جامعه ایران "شهر نشین"شده اند.40سال از عمر انقلاب می گذرد.انقلابیون جوان در اوایل انقلاب به گمانشان با بردن برق و راه و جاده و خانه بهداشت و ... می خواستند جلوی مهاجرت به شهرها را بگیرند.این که تصورات انقلابی ازاین دست چه هزینه هایی به اقتصاد ملی تحمیل کرده بماند برای مجالی دیگر و اهل فن اش اما؛روستاییان شهر نشین شده هنوز راه طولانی تا"شهروند"شدن درپیش دارندفرقی هم ندارد که بالا نشینی شان محصول رانتهای ریزودرشت باشد یا حاشیه نشینی شان معلول فقر اقتصادی."فرهنگ سنتی"را نه می توان با لباس فاخر یک شبه عوض کرد ونه می توان با تیترو عنوان دکتر و مهندس تغییرش داد.
6-دوستان اصولگرا؛بیش از75هزار مسجد در کنار شبکه ای سلولی از  هیات های مذهبی، یک جایگاه قابل اتکا برای سازمان رای شما ایجاد کرده و درکنار اینها شاخص فلاکت،جای پای شماها را درمیان حاشیه نشینان شهری و روستاییان محکم نموده است از سوی دیگر سلسله مراتب هیاتی-شیخوخیت و ریش سفیدی-نظم و دیسیپلین تشکیلاتی برایتان ایجادکرده و جوانانتان را به وقت لزوم پای کار می آورد مانند سیل فروردین ماه گذشته که حلقه های صالحین در کمک رسانی به سیل زدگان کاری کردند کارستان.نهادهای مدنی وسازمانهای برآمده از بافت زندگی شهری اگرچه پای کار آمدند اما نه توان عملیاتی ومنابع انسانی و حمایت های پیدا و پنهان اصولگرایان را داشتند و نه بدنه ستادی گوش به فرمان ایشان را.آنان هم که به لطف الطاف این انقلاب ،به اهن و تولوپی رسیدند و طیف "نوکیسگان شهر نشین" را تشکیل می دهند چندان دل درگرو فعالیت مدنی و سازمان مردم نهاد ندارند،بچه هیاتی ها هم که تکلیفشان مشخص است.بنابراین؛

دوستان اصولگرا؛دلیل مخالفت تان با استانی شدن انتخابات چیست؟مشخص شدن وزن احزاب و اشخاص و شناسنامه دارشدنشان مگر بد است؟برنامه محور شدن و نتیجه گرا شدن و نقد عملکرد افراد و احزاب به جای فردیت اشخاص مگر بد است؟جدی شدن و ارتقای سطح رقابت مگر بداست؟
آن که می خواهد یک تنه و به زعم خودش مستقل پا به کورس انتخابات بگذاردنه تنها باید پتانسیل مالی در حد یک استان داشته باشد بلکه باید درباره"منشا پول"انتخاباتی اش پاسخ هم بدهد آیا این پاسخگویی با اصول عقیدتی شما اصولگرایان مغایرتی دارد؟بماند اینکه وزن فرهنگی و اجتماعی اش هم باید در قواره وکالت یک استان باشد.اینکه اشخاص تحت لوای اصناف ،دست به حمایت از احزاب بزنند وحمایت مالی کنند مگر ایرادی دارد؟اینکه رابطه مالی مستقیم اسپانسر باکاندیدا به حداقل ممکن برسد آیاباعث ازدیاد فسادهای مالی احتمالی می شود؟ آیا مشخص شدن نام حامیان مالی به شفافیت مضاعف لیست ها کمک نمی کند. کما اینکه ظرفیت شبکه های اجتماعی هم خواه ناخواه از برنامه گریزی و عدم پاسخگویی احزاب می کاهد، این همه حسن را چطور نمی بینید؟با استانی شدن انتخابات دیگر نمی توان بز مست را برای تهییج احساس قومی به خیابان فرستاد، کمتر می توان باوعده ی سر خرمن ،آرزوهای جوانان را حواله به فردا داد.هر طیفی در اجتماع تریبون وپرچم خودش را دست و پا می کندو وعده های انتخاباتی تبدیل به کمیت های قابل شمارش و اندازه گیری می شوند.استانی شدن انتخابات نه تنها سطح رقابت را افزایش می دهد بلکه سطح کاندیداها را هم بالا می برد ونقش ابزارهایی مانند گریه کردن و یا تظاهر به ساده زیستی را کمرنگ خواهد کرد.
تردید را کنار بگذارید چون استانی شدن انتخابات،یک گام به پیش است...

*هرگونه استفاده از این مطلب بدون اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد