گزارشی از بازار پله برقی رشت

اینجا هنوز ابهت خودش را دارد

پیمان برنجی 


اختصاصی پگاه - تا پیش از انقلاب در رشت مجتمع های تجاری ِ اندکی وجود داشت؛ مجتمع هایی که نهایتا درطبقه همکف آنها مغازه هایی دایر بود و در طبقات فوقانی ِ این مجتمع ها بیشتر تولیدی های پوشاک و .... وجود داشت. مجتمع های موجود بیشتر حالت سنتی داشتند و شکل مدرن تر شده ی این مجتمع های تجاری، بعد ها « پله برقی » نام گرفت. این پاساژ مشهور در سال 58 ساخته شد. پیش از آنکه این پاساژ دایر شود، در محل آن، بازاریان قدیم و خوشنام رشتی، انبار کالا داشتند. تا آن زمان پله های برقی هنوز در ساختمان های شهر رشت متداول نبود و نمونه های آن فقط در پایتخت وجود داشت؛ اما با رونمایی از این پاساژ، مردم از آن بسیار استقبال کردند و تا سال های مدیدی این پاساژ جز اماکنی بود که جوانان رشتی یا سایر مناطق حتما می بایست روزانه، سری به آن می زدند تا از تازه های مد و لباس باخبر شوند. عادتی که هنوز هم بین جوانان مرسوم است و از قِبَل این عادت، این پاساژ هنوز مثل گذشته رونق دارد.هر چند که در نمای کلی، ساختمان آن کهنه و قدیمی به نظر می آید.


"مردم اول می آیند اینجا تا ببینند چه لباسی مد است"


نامش را نمی گوید و اما از قدیمی های این بازار است و اطلاعات مفیدی از شغل و حرفه اش دارد. وقتی از مشخصات پاساژ پله برقی از او سوال می پرسم ، می گوید : پله برقی از معدود پاساژ هایی در گیلان هست که بطور همزمان در چهار طبقه اش فروشگاه دایر است . ما در دیگر مجتمع ها چنین چیزی نداریم و می توانید در این مورد تحقیق کنید. همین ها نشان دهنده این است که این پاساژ هنوز رونق خود را حفظ کرده. اینجا هنوز کاسب های قدیمی مشغول به فعالیتند. کاسب هایی که مشتری های ثابت دارند. همین باعث رونق این بازار است. ما در هر طبقه ای شش، هفت نفر بازاری ِ قَدر داریم که به واسطه مشتریان ثابتشان چراغ اینجا همیشه روشن است و تا زمانی که آنها در این مجتمع هستند، اینجا رونق خود را از دست نمی دهد. حالا شما در این میان بگیرید پاساژ سقفش مشکل دارد، فرسوده است و... ، اما قیمت ملک در این مجتمع همپای مثلا خیابان مطهری ست. پاساژ های دیگر شهر فقط زیبایی دارند اما از رونق، در آنها خبری نیست. مردم اگر تمایل به خرید لباس هم نداشته باشند اول می آیند در پله برقی یک دوری می زنند تا ببینند چه لباسی مد است. در اینجا ما دقیقا با لباس های روز تهران و استانبول ِ ترکیه همپا هستیم. این را بدون تعصب می گویم که قیمت لباس ها هم اینجا بسیار منصفانه است.
از وی راجع به مدل شلوار های جین در مرور زمان می پرسم، می گوید : تا جایی که یادم هست آن سالها شلوار جین « ایزی » توی بورس بود. البته مثل امروز اینقدر تنوع مارک وجود نداشت. مثلا یکسال همه اش « ایزی » بود. بعد مدل « زیکو » مد شد. سالی دیگر « لی وایز » و « زیکو » و « ایزی » با هم قاطی شد .بعد یک مارکی بنام « اوشن » گل کرد. یا مارکی بنام ِ « تیفانی ».همزمان شلوار های کتان هم مد شده بود بنام ِ «اومبرتو ».. البته در تمام این سال ها غالب مدل شلوار جین ها راسته بود. 

می پرسم از چه سالی در بازار پوشاک ایران، شلوار جین ها کپی کاری از نوع خارجی شد، می گوید : از سال 80 تقریبا این بازار پا گرفت. البته در دوره ای بین سالهای 77 و 78 جنس ِ خارجی، واقعا خارجی بود وتقلبی در میان نبود؛ اما به مرور این کپی کاری دقیق تر شد، هرچند ما که در این حرفه هستیم راحت می توانیم تشخیص دهیم کدام پوشاک اصل است و کدام کپی شده.برای ما خیلی بارز است. در مورد جین های ترکیه هم آنچه در بازار ما هست درجه دو و سه این پوشاک هست و درجه یکش قیمتش دیگر صد هزار تومان نیست و خیلی بیشتر است. قیمت یک شلوار جین اورژینال خیلی زیاد تر از این مبلغ هست.کپی کردن خیاط های ما هنوز با اصل فاصله دارد. هرچند که دستگاه های سنگ شور در ایران کار اصلی این شلوار ها را انجام می دهند.
وی در خاتمه می گوید: ما از خدا می خواهیم که فرهنگ پوشیدن لباس های ایرانی در بین مردم ما جا بیافتد و پولمان از مملکت خارج نشود.


"6 برادر اینجا را ساختند "


محمد نیک نژاد از سال 1358 در یکی از راه پله های طبقات این مجتمع قدیمی، مغازه فروش تنقلات و... دارند. می گویند : اینجا را سال 58 ساختند. شش برادر بودند به نام : فرهاد و فریدون ابراهیمیان و چهار برادر دیگر که در خارج از کشور هستند. اینجا 215 مغازه دارد در چهار طبقه . من از همان سال 58 ، همزمان نگهبان و به عبارتی آچار فرانسه این مجتمع بوده ام.
می پرسم چطور شد این شغل را در اینجا که عمده مغازه هایش در کار فروش پوشاک هستند، انتخاب کردید، لبخندی می زند و می گوید : قسمت ما همین بود. من اینجا را در آن سال به مبلغ 2 میلیون و ...خریدم .
می پرسم ورود به اینجا برای دایر کردن مغازه چه شرایطی دارد، می گوید : هر کس برای خودش نمی تواند به اینجا بیایدو باید با مدیر این مجتمع هماهنگی های لازم انجام شود و هیات امنای مجتمع آن شخص را تایید کنند، تا جواز ورودشان به این مجتمع صادر شود.هر طبقه این مجتمع سه نفر عضو هیات امنا دارد.
می پرسم در گذر این سالیان، مشتری های این مجتمع چه تغییر کرده اند، می گوید : تغییرات زیاد شده، جوان ها زیاد می آیند. از همه شهرستان های گیلان هم می آیند و اینجا بازار و ابهت خودش را دارد.مردم اول می آیند اینجا دوری می زنند و اگر خوششان آمد خریدی می کنند .
می پرسم اینجا به پله برقی هایش مشهور است و در حال حاضر چرا همه پله ها سالم نیست، می گوید : سه دانگ این مجتمع به نام یکی از نهاد های دولتی است و آن نهاد هم هزینه ای برای تعمیر این پله ها انجام نمی دهد مالک سه دانگ دیگر هم می گوید به تنهایی قادر به تامین هزینه ها ی آن نیست.


"در قدیم بازار هم شهربانی بود و هم دادگستری"

حاج ابوالقاسم شکر گزار مدیر بازار پله برقی است. می گوید از سال تاسیس این مجتمع در طبقه همکف آن پارچه فروشی داشته، شغلی که پدر متوفایشان هم به آن مشغول بوده، در راسته کاسه فروشان که محل بازار مسلمانها بود و قبل از آن راسته بازار ِ کلیمیان. هرچند که ایشان در حال حاضر مغازه ایی در این مجتمع ندارند و فقط به خاطر اصرار همکاران در این پاساژ پاگیر شده اند و به عبارتی ریش سفید این بازار هستند.
آقای شکر گزار می گوید: در قدیم، بازار هم شهربانی بود، هم دادگستری بود و ...، یعنی اگر مشکلی برای کسی پیش می آمد همینجا حل و فصلش می کردیم. البته بازاری های جدید نسبت به این امر بی تفاوت هستند.قبلا اگر کسی ورشکست می شد ، معتمدان بازار به طلبکارش مراجعه می کردند و می گفتند که واقعا در آن ورشکستی آن شخص تقصیری ندارد.هر کس مشکلی داشت اینجا در بازار حلش می کرد.الان بخاطر کوچکترین برخوردی به مراجع دیگر مراجعه می شود.
می پرسم هنوز هم این عادت را بازاریان قدیم حفظ کرده اند، می گوید : بله هنوز هم چند نفری هستیم ، مثل آقای صدر، همراه با آقای حسین راستی که این کار را با هم ادامه می دهیم .
مغازه پدر آقای شکر گزار در تخت داروغه در خیابان شیک رشت واقع شده بود.

*هرگونه استفاده از این مطلب بدون اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد

.