حال ناخوش مدیرانی که تا دیروز پشت درهای بسته دستور می دادند 

افسون شبکه های اجتماعی

مسعود مجاوری


اختصاصی پگاه -  "یکی از کلیشه های روزگار ما این است که هر کسی درباره هر چیزی عقیده خاص خود را دارد.از طرف دیگر،در جوامع پیشین جهان معنوی از چنان ثبات مستحکمی برخوردار بود که اجازه نمی داد همه کس درباره هر چیزی برای خود عقیده شخصی داشته باشد."(جامعه شناسی انتقادی،فردریش پولاک،ترجمه حسن چاوشیان،ص266،نشر اختران)

"ناآرامی"جز لاینفک زندگی در جهان مدرن است و طبعا این حس،نسبت معناداری با "آگاهی"دارد.
"نا آگاهی"هزار بدی اگر داشته باشد یک حسن بزرگ داردو آن "آرامش" است،آرامش...
به دوروبرمان که خوب بنگریم،به وضوح عقاید متفاوتی درباره هرچیزی می بینیم.تفاوت مندی که شاید برای مادربزرگ های ما اصلا قابل درک نیست.
می گویند سال 50 پس از چند سال خشکسالی برف سنگینی کل کشور را در برگرفت و از قرار معلوم چند هزار کشته هم بابتش دادیم و گویا در کتاب رکوردهای گینس هم این مصیبت به نام ما ایرانی ها ثبت است.اگر روزنامه های آن زمان را بخوانید،نه خبری از نا کارآمدی امدادگران می بینید ونه خرده گیری آنچنانی به دولتمردان،شاید خیلی ها این مساله را بگذارند به حساب سانسور، اما خود سانسور هم یک وجه از ماجراست و نه همه اش.آن وقت ها مردم ما به اندازه امروز آگاه نبودند تا بخواهندو مطالبه ونقد کنند.
مردم کشور ما به لطف شبکه های اجتماعی با بمبارانی از اطلاعات متفاوت در همه زمینه هامواجه شده اند.
طبیعی است که نباید از قاطبه جامعه انتظار داشت تا سره و ناسره یک خبر یا گزارش را تمییز دهند.اما این حجم وسیع از اطلاعات با خودش تبعاتی دارد که به سادگی نمی توان از کنارش گذشت."یکی"ازتبعات فزونی اطلاعات،افزایش آگاهی اجتماعیست.دیگر همه می دانندکه سیگار برای بدن ضررداردو سیر هفتاد خاصیت ویا...
فزونی"آگاهی اجتماعی"با خودش مطالبه گری هم به ار مغان می آوردو در پی این مطالبه گری باید منتظر پرسش ها و انتقادات ریزو درشت شهروندان هم بود.به یاد دارم در زلزله بم بالغ بر 30هزار نفر تلفات داده بودیم،خود من هم همان اثنا،در مورد زلزله یادداشت نوشتم و در مقام یک روزنامه نگار تلاش کردم زبان گویای جامعه باشم و همین مشکلات درنحوه ی امداد،آن روزها هم بود اما سیل مطالبه گری اجتماعی در پی وقوع سیلاب اخیرو زلزله سال گذشته کرمانشاه،حتی مرا که کارم پرسشگریست غافگیر کرد.
اینکه یک هم میهن عرب، رو در روی استاندارخوزستان می ایستد و سیاست خارجی حکومت را به چالش می گیرد و با برخورد تند استاندار مواجه می شود در نوع خودش مثال زدنیست اما اینکه وزیر کشور این مملکت ،به استاندارش دستور می دهد که ازآن هم وطن دلجویی کند-تا این لحظه استاندار خوزستان ازاجرای این دستور تمرد کرده است-برای امثال من بی شباهت به خواب و خیال نیست، آن هم وزیری که خواهان برخورد با طنز یک "شومن"تلویزیونی شده بود که در"چارچوب ها"طنازی می کندو بس.
می دانم خیلی ها می خواهند ماهی خودشان را بگیرند.اقتضای سیاست ورزی همین است وگرنه سیل و زلزله وسیله ای بیش نیست.این یکی آن یکی را متهم می کند و آن طرف آبی این طرفی را.یکی به دنبال کشف توطئه رسانه ای و سیاه نمایی می گردد و یکی هم از سوءمدیریت می نالد....
من اما ازاین که سیاست مداران به خانه شیشه ای پا گذاشته اند بسیار خوشحالم.ازاین که حتی نشانی کمک های دریافتی و ارسالی را به طوردقیق می دهند ازاین که گزارش لحظه به لحظه به مردم می دهندوحتی موکب ها را هم برای کمک رسانی بسیج کرده اند خرسندم...
دعوای راست و دروغ و حق و ناحق همیشه بوده وهست.دراین بلای طبیعی هم ازوسعت خسارات مادی بگیرید تا شدت تلفات انسانی ؛هر کسی به فراخور حالش ،خبری داد... من تحلیل این اخبار را می گذارم پای سواد رسانه ای مخاطب ، همان مخاطبی که توی دوربین تلویزیون زل می زندو می گوید:"خانه ام رابسازید"و جای تعظیم تکریم؛ از تصمیم گیران مطالبه حق قانونی اش را می کند.

نسل من،تلاش بسیار کرد که از قدرت؛افسون زدایی کند و دراین راه هزینه های فراوان داد اماصادقانه باید اقرار کنم که آنچه به خواب می دیدیم حالا هم میهنانمان در روشنایی روزمطالبه اش می کنند.این همه فقط به لطف شبکه های اجتماعی میسر شده و بس.جایی که هر"شهروند"یک"خبرنگار"باشد دیگر تهدید شهروندان به داغ ودرفش از جانب استاندار،رنگ و لعابی نداردو آقای استاندار باید پاسخگوی رنگ ولعاب میز ناهارش هم باشد.
مدیرانی که تا دیروز و پشت درهای بسته دستور می دادند حالا بیش از هرزمانی"حال ناخوشی"دارند زیراباید به"پاسخگویی"عادت کنند وگرنه مانند استاندار گلستان،میزشان را از دست می دهند.باید پاسخ بگویند تا به نفرین شبکه های اجتماعی(فاشگویی)مبتلا نشوند.
شبکه های اجتماعی کمتر مراعات افسون اهل قدرت را می کنند چون خودشان در این صناعت(افسونگری)فعال مایشا اند.
شبکه های اجتماعی دراین سرزمین کاری کردند کارستان،اینان با افسون زدایی از قدرت چنان کردند که ما"افسونگری شبکه های اجتماعی"را باور کنیم....

 *هرگونه استفاده از این مطلب بدون اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد