با مرگ‌تان سال بد بدتر شد استاد مشایخی

علیرضا پنچه ای

سرانجام جمشید مشایخی هنرپیشه‌ی نامدار ایرانی، حدود ساعت ۲۱ ، ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ خورشیدی رخ در نقاب خاک کشید.
از یک‌سال پیش از انقلاب زمان جشنواره‌ی تیاتر خانه‌های جوانان کشور در ساری تا کنون او و محمدعلی کشاورز را که دو تن از سه داور جشنواره بودند ندیدم. اما هنوز خاطره‌ی بوی تند سیگارهای پی در پی‌اش در مشامم باقی‌ست. هنوز گرمای بازوان مهربانی را که شانه‌های مرا هم‌چون پدری مهربان _که از ۸ سالگی محروم از سایه‌اش بودم ،_در بر گرفته بود به‌خاطر دارم. همان بازوانی که پس از اجرای نمایش مسافران اکبر رادی در ساری بالای سن هم‌چنان بر شانه‌هایم پَرِ مهربانی فرو ریخت و موجب دلگرمی من و سایر بازی‌گران شد.
پاری،در طول چند روزی که به‌عنوان داور زیر سایه‌اش بودیم، بیش از سایر چهره‌های شهیر پای دل‌گویه‌هایم نشسته بود.
وقتی از امین آباد زیباکنار به خانه آمدیم، در دل گفتم به‌قول نیاکان سیزده‌مان به‌در شد، و تلخندی زدم، اما همسرم به محض برقراری اینترنت گوشی‌اش، با بغضی که یک‌سالی‌ست به‌طور چنداچند و فشرده گلوی مردم تحت ستم تحریم ِ بیگانگان ، بی‌تدبیری و خیانت نامسوولان، مختلسان، پول‌شویان، مفسدان، وطن‌فروشان و زیاده‌خواهان را می‌فشارد، به‌تلخی گفت: مشایخی هم رفت.با هم شاهد فرو خوردن بغضمان شدیم، همان بغضی که سال‌هاست درون سینه تلمبار شده و فقط بر غمگساری و نوسانات افسردگی‌های‌مان افزوده است؛ گفتم لابد دروغ سیزده است، انگار کور سو امیدی در چشمانش دویده باشد گفت: امید که چنین باشد؛ اگرچه شوخی ناگوار و تلخی‌ست. گفتم اگر چه امسال سال خوک به‌اندازه‌ی شگفتی‌آوری چهره‌ی زشت خود را از همان اول سال با سیل و ویرانی و مرگ و میر در سیل و جاده‌ها و تصادف منجر به مرگ دکتر حسین جلال‌پور شاعر و پژوهنده‌ی گناوه‌ای که تازه اواخر اسپند۹۷ با نام و شعرش در جشنواره‌ی شعر جم آشنا شده بودم ،نشان داده است. تا این‌که هم‌چنان که در اینستاگرام جست‌و‌جو می‌کرد انگار در برزخ گیر کرده باشد، گفت: بله! متاسفانه خبر درست است. آنی نگذشت که هر دو با بغض کهنه باریدیم. سپس ادامه داد: چند بار که خبر کذب مرگش در فضای مجازی پیچید، در گفت و گویی به تلخی اشاره به این شایعات کرد و گفت: البته که هیچ کس از مرگ مبرا نیست. بنابراین آن‌ها که دوستم ندارند تحمل کنند، وقتش خواهد رسید بالاخره ، و از آن‌جا که اخبار کذب سبب پریشانی خانواده و سایر عزیزان می‌شود و مزاحمت مکرر در پی کسب اطلاع از ایشان، نمی‌خواهم به‌خاطر من دیگران به زحمت و تکدر خاطر گرفتار آیند. باری ذائقه‌ی هیچ‌کس با مرگ بیگانه نخواهد ماند. اما جمشید مشایخی مصداق دو بیت ماندگار است یکی از خواجه‌ حافظ که فرمود: هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به‌عشق/ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما و یکی رودکی که در رثای شهید بلخی فرمود: از شمار دو چشم یک‌تن کم/وَز شمار خِرد هزاران بیش. و در شعر نو بُرشی معروف هست که سهراب سپهری سروده: مرگ پایان کبوتر نیست.
پاری، این راهی‌ست که دیرازود دارد و سوختاسوز هرگز!

منبع:دوات