درباره خیابان ِ تختی ِ رشت 

 خیابان زیبایی که هنوز بافت قدیمی خود را حفظ کرده است

پیمان برنجی

 

 اختصاصی پگاه - خیابان تختی رشت، خیابان ِ زیبایی ست؛ چون کافی است آن طرفی از این خیابان بایستید که رو به سمت ِ چهار راه ِ گلسار، سرازیری ملایمی دارد و درختان ِ کنار خیابان هم که برگهایشان غوغا می کنند وچشم انداز این تکه از خیابان، شمایل به واقعیت نزدیک تر شهر ِرشت را پیش چشم تان نمایان می کند. درختان بلند و پر برگ این مسیر، همچون یک صافی، نوری را بر این خیابان، الک می کنند که یکه است. 

در چند دهه اخیر خیابان ِ تختی رشت کمتر در جریان ِ ساخت وساز ِ شهری قرار گرفته وبافت قدیمی خود را هنوز حفظ کرده تا همین امروز، اما اهمیت این خیابان بیشتر به واسطه ی محله ی قدیمی ِ « سرخبنده » است که در دل این خیابان جای گرفته از زمان های بسیار دور، زمانی که به آن « ساروق بندان » می گفتند.
جهانگیر سرتیپ پور در کتاب ِ نام ها و نامدارهای گیلان درباره این محله چنین نوشته است : نام بازارچه ای بود، در جهت شمالی ِ شهر رشت بین میدان و بقعه استاد ابوجعفر و مسجد صیقلان که محل ِ مبادلات کسب و بازار های مردم رشت و پیله وران پیربازار و انزلی بوده که ساروق بندان نامیده می شد. تدریجا اطراف بازارچه خانه هایی به وجود آمد و تبدیل به محله شد. در سال های اخیر خیابانی این محله را به دو قسمت کرد. نام ساروق بندان در قباله ای که در اختیار شیخ آقا صیقلانی بود، رویت شد که شواهدی، انطباق آن را با سرخبنده، ارائه می کرد ...
اما در تعریف ساروق، احمد علیدوست در کتابش، خطی بر دیوار، باز هم به نقل از سرتیپ پور، چنین نوشته : کوی بزرگ تجارتی دیگر در فاصله خیابان سعدی و صیقلان قرار داشت که ساروق بندان نامیده می شد و مرکز دادوستد امتعه ای بود که از راه پیله بازار یعنی بازار بزرگ که فعلا به معنای درستش پیربازار خوانده می شود، به رشت وارد یا به صورت بقچه های ابریشم یا کالاهای دیگر که به ساروق؛ پارچه ی بسته بندی، زده می شد، آماده صدور می گردید . قسمتی از این کوی، سرخبنده امروز است، که یادآور ساروق بندان قدیم است...
کسبه خیابان تختی رشت تنوع مشاغل زیادی دارند و این یکی دیگر از ویژگی های این خیابان است؛ همانطور که تا همین چندی پیش حمام بسیار قدیمی « چشکلار » هم یکی دیگر از جاذبه های این خیابان بود و گویا چند سال پیش خراب شد و یا هم که نیمه ویران.
گفتنی ست خیابان تختی رشت در قبل از انقلاب، خیابان « کوروش » نام داشت.

مردم را زور زورکی نمی توان مجبور کرد
ازکله و پاچه خوشم نمی آید ! و این عادت از کودکی در من مانده و هنوز هم نتوانسته ام خودم را متقاعد به خوردنش کنم اما بر عکس ذائقه ام، این غذا از پرطرفدارترین غذاهای ایرانی ها و به ویژه، گیلانی هاست.
در بازارچه سرخبنده قدم می زنم و وسوسه می شوم که بر خلاف ذائقه ام به تنها مغازه کله پاچه فروشی این بازارچه و در واقع خیابان تختی رشت، راه کج کنم.
بوی تند و عجیب ِکله وپاچه در مشام عادت داده نشده ام می پیچد، اما آقای «حافظ برزه »، مالک ِ مغازه، با خوشرویی به سمتم می آید و بفرما می زند و پشت میزی می نشینیم و گپ می زنیم. شیوه سلف های قدیمی خود، روپوشی سفید بر تن دارد .وی 60 سالی می شود که به این شغل مشغول است.
در ابتدا از وی می پرسم چه قسمت هایی از یک دست کله و پاچه، خوردنی ست؛ می گوید : همه چیز کله خوردنی است، از گوشت تا بناگوش، بغل ِ بیخ ِ گوش، چشم ها و...؛ حتی استخوان هایش را هم از ما می گیرند و برای غذای ماهی ها و مرغ ها خشک و پوُدر می کنند.
می پرسم خودتان به کدام قسمت از کله و پاچه بیشتر علاقه مندید، می گوید : من که در حال حاضر به خاطر سن و سالم نمی توانم زیاد این خوراکی را مصرف کنم، اما از « پاچه » و « چشم » ها خوشم می آید ...، آن موقع که جوان تر بودم زیاد می خوردم، اما الان نه، چون استعداد چاقی دارم و این برایم ضرر دارد.
می پرسم همه افراد خانواده تان از خوراک کله و پاچه خوششان می آید، می گوید : افراد خانواده ام هیچ کدام کله و پاچه دوست ندارند، فقط پسرم کمی دوست دارد اما بر خلاف لاغری جسمانی اش، هر چه کله و پاچه می خورد، چاق نمی شود!، چون خیلی کم می خورد...
آقای « برزه » لابلای حرف هایش اشاره به کسادی بازارش دارد و می گوید : قبلا روزانه 30 کله بار می گذاشتیم اما الان بخاطر ضعیف بودن ِ بودن بازار، نهایتا دو ، یا سه کله را برای سرو مشتری ها آماده می کنیم. می پرسم چرا، می خندد و می گوید : مردم را زور، زورکی که نمی توان مجبور به خوردن کرد !، چون بعضی ها سن و سالشان بالاست و بیمار هستند و خوردن کله و پاچه برایشان قدغن است و جوان تر ها هم که پول ندارند!
بر اساس گفته وی کله و پاچه از معدود خوراکی هایی ست که موقع طبخ آن از هیچ نوع ادویه ای استفاده نمی شود.حتی نمک هم به آن نمی زنند و همه چیز بسته به سلیقه مشتری، در هنگام خوردن به محتویات کاسه اضافه می شود.فقط هنگام طبخ، تنها چیزی که به آن اضافه می کنند، استخوان قلم گوساله یا گاو است که چربی این خوراکی را بسیار مضاغف می کند و طعم و عطر آن را بیشتر می کند. وی درباره شیوه طبخ این خوراکی اضافه می کند : کله و پاچه برای آماده شدن از ساعت چهار بعد ظهر تا شش صبح روز بعد باید جوش کند. غروب موقع تعطیل کردن مغازه، چراغ خوراک پزی را روی شعله آرامی می گذارم و کم کم می جوشد تا صبح روز بعد...، از کشتارگاه برایمان کله و پاچه می آورند ، کله گوسفندی، بزی، کوچک و بزرگ. تمیز کردنش هم به عهده خودم است که اول آن ها را در آب گرم فرو می کنم و مثل شیوه پر کندن مرغ محلی، موهای زایدش را می کنم وحسابی که پاک شد با شعله های پریموس آن را دوباره می سوزانم تا چیزی از این موها باقی نمانده باشد.
از آقای برزه می پرسم این خیابان تازه تاسیس شده که اتوبانی است از سرخبنده به میدان صیقلان از کی افتتاح شده، می گوید : چند سال است که این خیابان باز شده، قدیم تر ها اینجا سنگلاخ بود و خانه ها و مغازه ها در هم تنیده تر بود. در این بازارچه مشاغل بسیار زیادی وجود داشت از جمله نانوایی ها و قصابی و قهوه خانه و ... ، که البته چند تایی شان هنوز باقی مانده اند.

مبل ایرانی اعلاست
پیش از انقلاب «مُبل » در خانه های ایرانی ها کمتر وجود داشت و اغلب مردم روی زمین می نشستند . اما در همان زمان ها با راه اندازی کارخانه مشهورمبل سازی « مبلیران » ، این امکان زندگی، کم کم به خانه های ما اضافه شد. آنها مُبل های ساده ای بودند و ملاک خریدشان فقط راحتی شان بود و کمتر ظاهر بزک کرده آنها مورد توجه مردم قرار می گرفت، بر خلاف امروز که در درجه اول ظاهر یک مبل مورد سلیقه مردم قرار می گیرد و از این بابت کارگاه های تولید مبل در ایران بسیار شده و آنها به تنوعی بسیار زیاد در ارائه مدل ها مجبورند که از این رهگذر بازار رقابتی تنگاتنگ میانشان در گرفته است. اما در خیابان تختی رشت مغازه « مبل سعید » از قدیمی های این حرفه در رشت است. هر چند که مالک آن ؛ آقای اسماعیل ظریفی، مشهور به سعید، چندین سال پیش از دنیا رفته و اما مغازه هنوز پابرجاست.
آقای ارشیر صالح پور سی سال است که در مغازه مبل سعید مشغول به کار و به عبارتی مدیر فروش این مغازه هستند.
وی درباره صنعت مبل سازی در رشت می گوید : «آن قدیم ترها سه تا مبل فروشی در رشت مثلثی تشکیل داده بودند : مبل ظریفی و افخمی و نوع بشری ، اما الان نزدیک به سیصد مغازه مبل فروشی در رشت مشغول به کار هستند.مبل ها ساخته دست استادکارهای رشتی بود و خود آقای سعید ظریفی و برادرشان هم مبل می ساختند و البته با کمک عده ای دیگر ازاستادکاران.
می پرسم مبل های این مغازه بزرگ همه ایرانی است، می گوید : مبل های ما همه ایرانی هستند و اصلا مبل خارجی نداریم و فکر نکنم در رشت هم داشته باشیم. کیفیت مبل ایرانی آنقدر هست که احتیاج به مبل خارجی نباشد، اما ما برای داشته هایمان ارزش قائل نیستیم .مبل ایرانی بهتر است اگر که دقت لازم را در ساخت مبل ها داشته باشیم . کسی برای استاد کارهای این رشته ارزشی قائل نمی شود».
در ساخت مُبل های ایرانی از چوب هایی چون : ملچ، ون، راش و ...استفاده می شود و البته قبل از ساخت مبل، باید چوبش را به عمل آورد یا به عبارتی خشکش کرد. چوب اگر خشک باشد کرم نمی خورد و اگر چوب خیس باشد این اتفاق خواهد افتاد و چوب ها توسط کرم های چوب خورده خواهند شد به مرور زمان.
صالح پور ادامه می دهد: آن زمان کسی مبل نمی خرید. ما فروش مبل را از قیمت 1000 تا 1200 تومان شروع کردیم . مبلیران را 1500 تومان می فروختیم. مال همینجا بود . یکی از بهترین صنایع ایران بود...

مردم لوکس گرا شده اند

آقای « حسن جازمی » یکی از اهالی بسیار قدیمی خیابان تختی رشت هستند. نزدیک به نیم قرن پیش در ابتدای سرخبنده با خرید قطعه زمینی، مغازه سیمان فروشی افتتاح می کنند . این مربوط به زمانی است که هنوز از سرخبنده به سمت چهارراه گلسار خیابانی وجود نداشت و همه جا خانه بود. اما با راه افتادن ادامه این خیابان، به خاطر شلوغی آن، ماشین های سنگین حمل سیمان نمی توانستند در جلوی درب مغازه اش تردد کنند و وی مجبور به تغییر شغل شد و به کار شیر آلات و لوله فروشی پرداخت که تا همین امروز ادامه دارد.
وی درباره آن سالها می گوید : «مغازه اینجا خیلی ارزان بود و اصلا کسی به فکر خرید مغازه نبود. ما این زمین را خریدیم و خانه و مغازه ای در آن ساختیم ».
می پرسم افتتاح این کمربندی جدید در خیابان تختی، خیلی طول کشید، و علتش چه بود، می گوید : «یکی دو خانه در مسیر بودند که مالکان راضی به بلند شدن از خانه هایشان نبودند که کار به دعوا و شکایت رسید که در نهایت آنها هم بلند شدند و این خیابان افتتاح شد ».
در مغازه ی ایشان که چشم بگردانید انواع و اقسام شیرآلات مدرن و نیمه مدرن را می بینید، از ایشان می پرسم مردم الان لوکس گرا تر شده اند، می گوید : بله ...، الان خیلی لوکس گرا شده اند و سلیقه مردم بسیار فرق کرده » .
کاسه های توالت ها و روشویی ها در گیلان تولید نمی شوند و این وسایل بیشتر در کرمانشاه و همدان و یزد تولید می شوند، چون در این مناطق معادنی وجود دارد که در این صنعت بسیار کاربردی ست.
اما چند سالی است که کاسه توالت های فرنگی بسیار مورد توجه مردم قرار گرفته، بر خلاف گذشته که همه گیر نبود. آقای جازمی دراین باره می گویند : « استقبال از توالت فرنگی ها بسیار زیاد شده و این روزها باید در هر خانه ای وجود داشته باشد؛ قدیمی تر ها هم که در خانه هایشان این کاسه ها را کار نگذاشته اند، می آیند و کاسه توالت فرنگی برای خانه های قدیمی شان می خرند. بخاطر اینکه در اغلب خانه ها افراد سالخورده حضور دارند و این وسیله برای مصارف بهداشتی آنها بسیار مورد نیاز و راحت تر است » .
در خاتمه از اجناس کشور چین درمغازه شان می پرسم ، می گوید : ما جنس غیر ایرانی اصلا نمی آوریم . با اینکه جنس چینی بسیار ارزان تر است اما ما نمی خریم و نمی آوریم و دوست هم نداریم که بیاوریم .

*هرگونه استفاده از این مطلب بدون اجازه کتبی پیگرد قانونی دارد